حـــالم بــه هـم ميــخوره از حـــــالم...
وقـــتي كــه همـه فكـــ ميكــنن شـادمو
فـقـط تــو خــلوت ميــپيچه صــداي نـــالم...

هر چه میخواهد دل تنگت...
ســــــــــــــاکت....
کسی درک نخواهد کـــرد....

سراغت را
از “قاصدک” که می گیرم
تابی خورده و در دل ابرها گم می شود
غصه ام می گیرد
می دانم!
شرم دارد از اینکه
خبر دهد
رفتنت همیشگی بود

اشک و آهم هردو با هم بی قرارت روز و شب
جان خسته بال بسته، در کنارت روز و شب
تو نور خدایی نشان وفایی
بدون تو دل را کجـــــــــا ببرم
به مجلس یاران
به جمع عزیزان
اگر تو نباشی چـــــــــرا ببرم
کنون که تورا دل ،بهانه گرفته
هوای دعای شبانه گرفته
بمان که صفایت ، شکوه وفایت
به سینه ی من آشیانه گرفته
به سینه ی من آشیانه گرفته
شهرام شکوهی

تنهایی یعنی.....
وقتی دستت خراش برمیداره زار زار گریه کن.!
نه.........
چون درد داره .........
چون همیشه یه بغض آماده ترکیدن داری...........

نیستی همنفسم سهم دلم بی کسیه
تنهایی پر از غم و حسرت و دلواپسیه
بی تو این زنده بودن زندگی محسوب نمیشه
زخم قلب شکسته ام تا ابد خوب نمیشه

نمی دونی تو این روزا چقد حالم پریشونه
دلم با رفتنت تنگو دلم با موندت خونه
خرابه حال من بی تو نمی تونم که بهترشم
تو دستای تو گل کردم بذار با گریه پرپرشم

چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

ﻧﯿﺎ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﻧﮑﻦ
ﻣﻦ ﻭ ﺍﻭ ﻣﺎ ﻧﺸﺪﯾﻢ

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم...
یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.
یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.
یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره
هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.
یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.
یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.
یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم...
می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.
تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.
توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.
می خوام بشم همون آدم قبل
کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی...
می خوام تنها باشم...

تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و...
دقایق برای ساعتها نجوا می کنند....
ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و....
روزها ،ماه ها را و ....
ماه ها..... سالها را
واین چنین می شود که ایام می گذرد
ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را
باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم و...
می گویم:.
.
. انگار همین دیروز بود
چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود
انتظــارت را میـکشـــــد چــه شیرین اســـــت
طعــم پیامکی کــه میگـــوید :
" کجایـی نگران شدم "

هیچکس
همه چیز را
برای همیشه به باخت نمی دهد.
این بازی آنقدر ادامه خواهد داشت
که یا سپیده سر بزند
و یا ما
لباسی سفید به تن کنیم.
صبور باش
فردا
حکایت این بازی هم
تمام خواهد شد...............

آخرین حرف تو چیست؟
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها!
یک طرف پنجره ها!
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست

کـی میـگه مـــــرد گــــریه نمیکنـه؟؟
بعضی مــــوقع ها اینقدر سخته کـه باید مـرد باشی تابتونی گـریه کنی..

خسته ام… از تـــــو نوشتن…!
کمی از خود می نویسم
این “منم” که
دوستت دارم…!

دوستی
ایستادن زیر باران و خیس شدن با هم نیست
دوستی آن است
که یکی برای دیگری چتری شود
و او هیچ گاه نفهمد که چرا خیس نشد

بر روی بوم زندگی،هرچیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست
تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود،نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن
تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید
آزاد آزاد آفرید،پرواز کن تا آرزو
زنجیر را باور نکن

فرقـی نمیکنه دختر باشی یا پسر
همین که با دل کسی بازی نکنی
مــــــــــردی .....!

خـــُــــدایــ ــا . . . !!
دســتــمُ بـگــیـــ ــر،
گــرفـتــ ـی ؟؟
آهــان . . .
حــالا بــ ــذار تـــوو دَســـ ــتـِــش

مهم نیست فردا چی میشه ...
اما امروز دوستت دارم ...
مهم نیست فردا کجایی ....
اما هر جا باشی دوستت دارم ...
مهم نیست تا ابد با هم باشیم ....
اما تا ابد دوستت دارم ...
مهم نیست قسمت چی میشه.....
اما قسمت شد دوستت داشته باشم ..

خبر به دورترین نقطه جهان برسد
نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی که اگر او را خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
خبر به دورترین نقطه جهان برسد
گلایه ای نکنی و بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه...!!!
نفرین نمی کنم که مباد
به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط آن زمان برسد...!!!!!

اشک چشمام میباره
سینه دل تنگی داره
دوری از خاتون عشق درد سنگینی داره
رفت و اما چی بگم؟
دنیا خاکستری شد
دل شکسته در غمش
مرغکی بستری شد
حالا ای غم سفر رو اون کجا و من کجا
غم دنیا مال من
خوشی هاش مال شما
من با این حسرت و آه من با آوار بلا
اشک دنیا مال من ، خنده هاش مال شما
اون که با خوب و بدم
منو دوست داشت دیگه رفت
تا جدا بودم از اون
چشم به در داشت دیگه رفت
اخه ای سنگ صبور باز تحمل چجوری
با قده خم شده ام تا به مشکل چجوری
تو بگو تو بگو
باز تحمل چجوری؟
من و بغض بی کسی
مونده در غربت شب
رفته تا عمق عذاب
خسته ها و تشنه ها
روی زخم سینه ام
اخه تو ای خاتون عشق
تو بیا به خواب من
نقشه چشم هاتو بکشم

بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه...
محکم بغلت کنه...
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه:
دیوونه من که باهاتم

گاهی چه غریبانه روزهای تلخ را سر می کنم...
گاهی چه دلتنگی رویم فشار می آورد...
چه غمگینم از بی تو بودن چقدر سخته بی چشمانت
بیدستانت ، بی نگاهت و بی آغوشت سر کردن...





























برای رد پای تو همیشه جا میزارن
قلبمو میدم که بشه عیدی امسال تو
مهتاب زیر،چادر شب بدجور بیچاره میشه
ستاره ی خیال من با من شبو سحر کن

تو ای آواز شیرین امید هر سرانجام
برای هر ترانه،تو ای همیشه الهام
دلیل هر سرودن
تو هستی....
تو ای شکوه پرواز
تو ای لطیف تر از یاس
مثل کویر و بارون،برهنه باش در احساس
یگانه ناجی عشق تو هستی
تو ای زلال جاری
تو ای دریای ارام
